به گزارش راهبرد معاصر؛ انتخابات شورایاری ها روز 4 خرداد برگزار شد، برعکس تبلیغات وسیعی که رسانههای اصلاح طلب در روزهای قبل بعد از انتخابات انجام دادند، می توان حقیقت را کاملاً معکوس با ادعاهای فوق مطرح کرد. اگر از مشاهدات میدانی خود سخن نگوییم و بخواهیم تنها به حقیقت گریزی اصلاح طلبان نسبت به آمار مشارکت انتخابات شورایاری ها بسنده کنیم، در نمونه ای مختصر، روزنامه شرق یک روز پس از برگزاری کم رونق این انتخابات می نویسد: «در وصف گرمي هوا و مشاركت خوب مردم «آرش حسيني ميلاني» نايبرييس ستاد هماهنگي شوراياريهاي شهر تهران نيز گفت: گرماي هواي روز جمعه با گرماي اين انتخابات عجين شده، انتظار ما اين بود كه حضور كمتري شاهد باشيم اما خوشبختانه با حضور پرشور مردم مواجه شديم.او با ذكر اينكه حدود 40 درصد شركتكنندگان را بانوان تشكيل ميدادند، افزود: از نظر اجرايي برگزاري انتخابات بر عهده عوامل شهرداري تهران بوده كه جاي تقدير دارد و اين همكاري بيسابقه بوده، بخش اجرا قبل از انتخابات در روز انتخابات فعاليتهاي خود را انجام ميدهد كه اين فعاليتها پيش از انتخابات در حوزه احراز صلاحيتها بوده و در روز انتخابات نيز برگزاري آن را بر عهده داشته است».
تابستان سرد انتخابات شورایاریها
بر خلاف ادعای روزنامه های اصلاح طلب، واقعیت رنگی دیگر دارد؛ واجدین شرایط رای دادن در انتخابات شورایاری محله ها در تهران بیشتر از ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده و تعداد کاندیداها حدوداً ۱۲ هزار نفر اعلام شد. این در حالی است که تعداد رایدهندگان تنها ۵۰۰ هزار نفر یا به معنایی دیگر 9% مشارکت عمومی را شاهد بودیم، نمودار زیر جزئیات حضور مردم در انتخابات شورایاری ها به تفکیک مناطق تهران را نمایش می دهد.
با این وجود «پیروز حناچی» در توییتر شخصی خود نوشت: «مشارکت نیم میلیونی مردم در انتخابات شورایاری پشتوانه تحول پایتخت است. بیش از نیم میلیون شهروند تهرانی در نخستین انتخابات تمام الکترونیکی کشور شرکت کردند،انتخابات فراگیر شورایاری ها محلات تهران. بی تردید این مشارکت ،پشتوانه ای افتخار آمیز و وپیشرانه ای عظیم برای تحول و پیشرفت در خدمتگزاری به اهالی پایتخت ایران اسلامی هست». بزرگنمایی در خصوص حضور 500 هزار نفری ابرشهری چون تهران و تبدیل عدد 500 هزار به نیم میلیون برای تصویرسازی مثبت از بک عدد اندک، یکی دیگر از دستاوردهایی است که باید به نام شورای شهر تهران ثبت کرد.
واقعیت هایی که اصلاح طلبان پذیرفته اند
«محمد آقازاده»، روزنامه نگار اصلاح طلب در خصوص مشارکت عمومی در انتخابات شورایاری ها نوشت: «دوازده هزار داوطلب هر کدام بالای چهل نفر از اقوام و آشنایان را به پای صندوق ها بردند و دیگر هیچ، اصلاح طلبان نکتهیی که آگاهانه نمی خواهند بپذیرند آنست مردم ایران مثل همه ملتها نسبت به اصل شرکت در انتخابات سوظن و بدبینی ندارند بلکه به آنها که می توانند رای بدهند از جمله اصلاح طلبان امیدی ندارند که حامل تغییر و اصلاح امور باشند و هر چه رای می دهند وضع بهتر که نمی شود بلکه بدتر هم می شود، مگر در انتخابات قبلی مجلس، شوراها و ریاست جمهوری با انگیزه هایی به پاهای صندوق های رای نرفتند و رای ندادند، همانگونه که در انتخابات دوم خرداد تا شورای چهارم به شما اعتماد کردند و نتیجه یی نگرفتند. آزموده را باز آزمودند و باز شکست خوردند. مسئله خیلی ساده است رای دهنده ها به لیست هایی حاصل تکرار می کنم بخاطر تجربه عملی شان بسیار بدگمان اند و رای دادند را بی حاصل می دانند. اگر معتقدید آنها اشتباه می کنند بگوئید فراکسیون امید در مجلس چه کار متفاوتی انجام داده که اگر نبود اتفاق نمی افتاد. شورای شهر چه کرده و از همه مهمتر دولت چه آشی برای معیشت مردم پخته است؟!».
رانتزایی ناشی از مناسبات بروکراتیک شهری باعث آن شده که برخی به ظاهر نامزدهای انتخابات شورایاری ها از پرداخت مبالغی به جهت خرید آرای هم محلهایها فروگذاری نکنند. کانال «باشگاه روزنامه نگاران ایران» به نقل از «زهرا علیاکبری» خبرنگار اصلاحطلب می نویسد: «خانم زهرا علی اکبری روزنامه نگار اقتصادی به انتخابات کم رمق شورایاریها پرداخته و نوشته است: اینکه ۹۰ درصد تهرانی ها درانتخابات شورایاری حضور نداشتند قابل پیش بینی بود اما نکته این است که در یکی از محلات منطقه یک برخی کاندیداها بین ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان میدادند تا رای بگیرند. سئوال این است: وقتی شورایاریها حقوقی به منتخبان نمیدهند،رانت این پستها چقدر است که این اتفاقات رخ میدهد؟»
انتخابات شورایاری به مثابه یک بهانه
اصلاح طلبان بیشتر از آنکه به دنبال اجرای قانون باشند، تحقق رویاهای خود را در مسائل مختلفی چون انتخابات شورایاری می دانند. شاهد این موضوع یادداشت «علی مزروعی» از فعالان فتنه 88 است. در بخشی از این یادداشت که در فردای روز انتخابات شورایاری ها منتشر شد آمده است که: « اصلاح طلبان نباید از فرصتهای انتخاباتی برای جان بخشی به جامعه مدنی بگذرند و تا جائی که امکان دارد از این فرصت برای حضور فعال در عرصه عمومی و تبدیل انتخابات به بازتاب دهنده گفتمان غالب در جامعه استفاده کنند. برای تحقق این هدف لازم است اصلاح طلبان با برنامه ای تعریف شده و منطبق با مطالبات جامعه وارد میدان انتخابات شوند و بتوانند اکثریت جامعه را باخود همراه کنند اما هم اصلاح طلبان و هم رقبای سیاسی شان، و قبل از آنان حاکمیت نظام سیاسی باید بدانند که « انتخابات رقابتی شرط کارآمدی » نظام است، و هرگونه اقدامی از قبیل "نظارت استصوابی" یا دخالت نهادهای نظامی و...در مهندسی انتخابات، حتی اگر انتخابات به لحاظ شکلی با میزانی از مشارکت قابل قبول برگزار شود، برای کارآمدی نظام سیاسی ثمربخش نخواهد بود». با این وجود می توان ادعا داشت که اصلح طلبان صورت های مختلفی را نسبت به انتخابات شورایاری ها در نظر گرفته بودند.
یکی از اشتباهات راهبردی مهم این جریان در مسئلهی «انتخابات» این است که اولویت بندی برخی مسائل کمرنگ شده است. اصلاح طلبان به جای پرداختن به سرمایه اجتماعی از دست رفته خود و نیز نقشه ای برای ترمیم چهرهی رنگ و رو رفتهی اصلاح طلبی (پس از نارضایتی عمومی از نمایندگان فراکسیون امید و دولت تحت حمایت آنان) به اهداف فرادستی تر معطوف شده اند.
سخن از جامعه مدنی که برای تحقق آن به تخلفات انتخاباتی دست زده شود نیز خود جای بحث دارد. به طور مثال رویداد 24 خبر داد که: «یکی از ناظران انتخابات میگوید تخلفات در این انتخابات به شکل بی سابقهای نسبت به ادوار گذشته کمتر بوده است. او میگوید در دور قبلی انتخابات به صورت غیر رسمی دستور داده شد که به هر شکل ممکن مشارکت در انتخابات افزایش بیابد و در بسیاری از صندوقهای شهرداری، آرای سفید به صندوق ریخته شد تا این آمار بالا برود. اما در این دوره به خاطر فرایند الکترونیکی برگزاری انتخابات، جلوی این تخلف گرفته شد و به طور کلی غیر ممکن بود که برای یک کارت ملی، یک برگ رای صادر شود». نتیجتاً باید دید که آیا در این گردهمایی کوچک انتخاباتی راهبردهای غیرمتنی اصلاحطلبان محقق شده است؟!